مبانی نظری تفکر خلاق،بازی،خلاقیت کودکان
مبانی نظری تفکر خلاق ، بازی ، خلاقیت کودکان
تفکر خلاق 7
دیدگاه گانيه نسبت به آفرینندگی 7
ویژگی های افراد خلاق و نوآور 9
سلامت فکر و روان 10
انعطاف پذیری 11
ابتکار 12
ترجیح دادن پیچیدگی نسبت به سادگی 12
مراحل تفکر خلاق 12
تقویت عناصر انگیزشی خلاقیت 15
نقش معلم در پرورش خلاقیت 16
چگونه تفکر خلاق را در خود و دیگران پرورش دهیم ؟ 18
موانع خلاقیت کدامند ؟ 19
تعریف بازی 22
تاریخچه بازی در دوران زندگی انسانها 24
پذیرش خطر و کسب تجربه از راه بازی 25
انواع بازی ها 25
انواع بازی از دیدگاه پیاژه 27
فواید بازی 28
نقش بازی در یادگیری 29
مفهوم راهنمایی 30
خلاقیت کودک 30
رابطه بازی با خلاقیت 31
توصیه هایی برای والدین و مربیان 35
نتیجه گیری 37
پیشنهادات 38
چکیده 41
فهرست منابع و مآخذ 47
تفکر خلاق
تفکر خلاق عبارت است از فرایند درک مشکلات ، مسائل ، کمبود اطلاعات و عوامل جاافتاده یا حدس زدن و فرضیه ساختن در مورد این کمبودها ، هم چنین ارزیابی و آزمون فرضیهها و حدسها و نیز اصلاح و ارزیابی مجدد آنها ، و بالاخره ارائه ی نتایج .
سانتروک ( 2004 ) آفرینندگی را به صورت زیر تعریف کرده است : توانایی اندیشیدن درباره ی امور به راه های تازه و غیر معمول و رسیدن به راه حل های منحصر به فرد برای مسائل .
گاردنر ( 1993 ) افراد خلاق را کسانی ميداند که در حل مسائل چیره دست هستند ، تولید هنری دارند یا سئوالهای تازه طرح ميکنند و اندیشه های آنان ابتدا تازه و غیر معمول تلقی ميشود اما سرانجام در فرهنگ های خود پذیرفته ميشوند .
دیدگاه گاینه نسبت به آفرینندگی
رابرت گاینه ( 1985 ، 1977 ) خلاقیت را نوعی حل مسئله ميداند . او در طبقه بندی خود از انواع بازده های یادگیری ، بالاترین طبقه مهارتهای ذهنی را حل مسئله نامیده و طبقه دیگری به آفرینندگی اختصاص نداده است .
دولفک ( 1987 ) نیز با گاینه هم عقیده است و ميگوید توانایی آفرینندگی مانند توانایی حل مسئله بر دانش و اطلاعات فرد در زمینه ای که به آفرینش دست ميزند وابسته است . داشتن یک مخزن غنی دانش در یک زمینه اساس خلاقیت در آن زمینه است .
با وجود شباهت بسیار بین حل مسئله و خلاقیت ميتوان آنها را از این لحاظ متفاوت دانست که حل مسئله فعالیتی عینی تر از آفرینندگی است و از آن هدف مشخص تری دارد .
از طرف دیگر خلاقیت دارای ویژگی تازگی است . آفرینندگی یعنی دست یابی به راهحلهای نو که دیگران قبلا به آن نرسیده اند . اگن وکاوچاک ( 2001 ) نیز